به گزارش «راهبرد معاصر»؛ این روزها کاخ الیزه در التهاب و آشفتگی ملموس و مزمنی قرار گرفته است. تصمیم امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه برای برگزاری دو مرحله انتخابات در روزهای ۳۰ ژوئن و هفتم ژوئیه از سوی رقبا و متحدانش به عنوان قماری دوسر باخت ارزیابی شده است که می تواند سهم جریان ملی گرای افراطی را در رأس معادلات سیاسی و اجرایی پاریس پررنگ کند.
نظرسنجی های انجام شده نشان می دهند جبهه ملی فرانسه بیش از هر زمان دیگری به سوی تسخیر مجلس این کشور خیز برداشته است و حتی اگر اکثریت مطلق را در این آوردگاه کسب نکند، قطعاً اکثریت نسبی نمایندگان را کسب خواهد کرد.
اگر حزب متبوع رئیس جمهور فرانسه ببازد و در عین حال جبهه ملی به اصلی ترین حزب مجلس فرانسه تبدیل شود، حدود سه سال شاهد همزیستی یا تقسیم قدرت سیاسی در این کشور اروپایی خواهیم بود
جبهه ملی فرانسه را دو سیاستمدار پرطرفدار هدایت می کنند؛ ریاست رسمی این حزب برعهده ژردن بردلای ۲۸ ساله است و مارین لوپن که تاکنون سه بار برای ریاست جمهوری تلاش کرده است، ریاست نمایندگان جبهه ملی را در مجلس در دست دارد؛ هرچند وی در هر انتخاباتی رأی بیشتری از قبل به دست آورده است.
اکنون نظرسنجیها میگویند حزبش میتواند به بزرگترین حزب مجلس فرانسه تبدیل شود. نکته اساسی اینجاست، مکرون در صورت شکست در انتخابات قصد ندارد از سمت خود استعفا دهد. در این صورت شاهد ایجاد حاکمیت اجرایی دوگانه در پاریس خواهیم بود که مترادف با حلول روح آنارشیسم در فرانسه است. به این وضعیت در ادبیات سیاسی اروپا «همزیستی اجباری» گفته می شود.
اگر حزب متبوع رئیس جمهور فرانسه ببازد و در عین حال جبهه ملی به اصلی ترین حزب مجلس فرانسه تبدیل شود، حدود سه سال شاهد همزیستی یا تقسیم قدرت سیاسی در این کشور اروپایی خواهیم بود. این حالت زمانی رخ میدهد رئیسجمهور که رهبری کشور را برعهده دارد، از یک حزب باشد و حزب دیگری کابینه و نخست وزیری یا درواقع اداره دولت را در اختیار داشته باشد.
صورت مسئله مشخص است؛ فرانسه به سوی آنارشسم مطلق گام برمی دارد. تعارضات موجود میان جبهه ملی فرانسه و حزب متبوع مکرون به اندازه ای زیاد است که نمی توان از آن مخرج مشترک رفتاری، اجرایی و دولتی احصا کرد. بدون شک باید به جای همزیستی اجباری از پدیده ای با عنوان «بی دولتی در فرانسه» یاد کرد که بر روی اتحادیه اروپا و منطقه یورو نیز تأثیر مستقیم و غیر قابل انکاری خواهد گذاشت.
«فرانسه ضعیف» واژه ای است که در دوران ریاست جمهوری سارکوزی، اولاند و مکرون به نوعی تحقق یافت، اما تحولات سیاسی و انتخاباتی اخیر در فرانسه به وضوح آن را پررنگ تر کرده است. اکنون جبهه ملی فرانسه نه در کسوت رقیب سیاسی علیه کاخ الیزه، بلکه در مقام شریک قدرت در پاریس قصد ورود به صحنه سیاسی و اقتصادی این کشور و اتحادیه اروپا دارد.
برخی تحلیلگران به شدت معتقدند کلیت ورود جریان راست افراطی به عرصه اجرایی قدرت در فرانسه مترادف با کمرنگ تر شدن تعلقات شهروندان این کشور به اتحادیه اروپا و منطقه یورو خواهد بود. در چنین شرایطی خروج فرانسه از اتحادیه اروپا دیگر گمانه و احتمال ضعیف نخواهد بود.